بزرگنمايي:
تکرار وقوع سيل در مازندران که در دهههاي اخير به اوج خود رسيد، زيانها و وسعت خرابيهاي آن به گونهاي فاجعهآميز سال به سال بيشتر ميشود که از نمونههاي آن ميتوان به سيل سالهاي 73 ، 82 و 91 در نوشهر و سال 78 در نکا و وقوع سيلاب اخير بهشهر اشاره کرد.
روند رو به افزايش تخريب پوشش گياهي بر کسي پوشيده نيست و عوامل متعددي در اين تخريب همهگير نقش دارند و شواهد حاکي از رابطه بين رشد روزافزون جمعيت و صنعتي شدن کشورهاي در حال توسعه با کاهش سطح عرصههاي طبيعي به ويژه جنگلها و مراتع است.
برقرار نبودن تعادل پايدار بين دام و مرتع، تغيير کاربري عرصههاي طبيعي به هر دليل خواه قانوني و اجتنابناپذير و خواه غيرقانوني و غيرموجه اعم از تبديل اين اراضي به کاربري زراعي، مسکوني، مسير انتقال نيرو، نفت و گاز، توسعه جادههاي مواصلاتي، بهرهبرداري از معادن از جمله عوامل مؤثر در تخريب پوشش گياهي است.
اگرچه جنگلهاي سرسبز دامنه شمالي البرز تداعيکننده وجود يک ظرفيت قوي طبيعي جهت حفاظت از آب و خاک است اما مشکلات ويژه موجود در حوزههاي آبخيز جنگلي شمال کشور و به ويژه مازندران آن را در رديف ديگر حوزههاي با قدرت سيلخيزي بالا قرار داده است.
اعمال مديريت جامع، يکپارچه و هماهنگ بر منابع پايه آب و خاک در حوزههاي آبخيز به منظور بهرهبرداري مناسب و منطقي از منابع طبيعي تجديدپذير و تجديد ناپذير، ساماندهي مکاني و تعيين محدودههاي مجاز براي تمام فعاليتهاي زيربنايي ضروري در جلوگيري از وقوع سيل ضروري به نظر ميرسد.
فعاليتهاي کشاورزي، صنعتي، ساختماني، راهسازي، گردشگري منطبق با توان محيطي حوزه آبخيز و حتي به کارگيري نيروي انساني در بخشهاي اقتصادي و اجتماعي بهگونهاي که توسعه پايدار در همه زمينهها مدنظر بوده و آسيب به طبيعت و محيط زيست به حداقل ممکن کاهش يابد نيز از جمله مواردي است که در تحقق اين مديريت نقشآفرين هستند.
حفظ، احيا و توسعه منابع طبيعي، کنترل و مهار سيلابهاي خانمانبرانداز، استفاده مناسب از نزولات آسماني، جلوگيري از هدر رفتن آبهاي سطحي و تقويت سفرههاي آب زيرزميني، کنترل فرسايش و هدررفت خاکهاي حاصلخيز و جلوگيري از حمل رسوبات به مخازن سدها از نيازهاي مازندران با توجه به ميزان بالاي بارش در اين منطقه است.
آنچه حائز اهميت است ضرورت انجام اقدامات هماهنگ و اعمال مديريت صحيح و جامع در حوزههاي آبخيز و مطالعات جامع سيلخيزي است تا بتوان قدرت دفاعي طبيعت را افزايش داد و تکرار وقوع سيلابهاي با دامنه خسارات زياد را کاهش داد.
بهبود و توسعه شرايط اقتصادي و اجتماعي حوزهنشينان، کمک به اشتغالزايي در مناطق روستايي و جلوگيري از مهاجرت بيرويه روستاييان به شهرها با اجرايي شدن طرحهاي آبخيزداري تحقق مييابد.
وقوع سيلابهاي مخرب ناشي از بارش رگبارهاي کوتاهمدت با شدت بالا، وقوع زمين لغزشهاي مخرب، فرسايش خاک و کاهش حاصلخيزي اراضي زراعي شيبدار در سطح وسيع، عوامل موثر در تخريب حوزههاي استان به شمار ميرود.
فقر پوشش گياهي در اراضي مرتعي بالادست حوزه آبخيز، نبود شناخت صحيح و کافي از منابع و امکانات بالقوه استان و نبود مشارکت مناسب مردم در امر حفاظت از منابع طبيعي، مهاجرت بيرويه روستاييان به شهرها از ديگر عوامل موثر در تخريب حوزههاي استان است.
براساس نگرشهاي علمي و کارشناسي سيل يکي از پديدههاي مهم طبيعت است که دخالتها و بهرهبرداريهاي غيراصولي از منابع طبيعي به شدت در وقوع آن تاثيرگذار است.
اين تأثير معمولاً با برهمزدن چرخه آبي در طبيعت و ايجاد شکاف در اتصالات و پيوستگيهاي آبخيزداري در مفهوم عام حفظ منابع غني آب و خاک و در مفهوم علمي و خاص خود به اعمال مديريت جامع بر منابع طبيعي در يک حوزه آبخيز به منظور استفاده بهينه از آنها است.
سيل يکي از پديدههاي طبيعي است که به دليل دخالتها و بهرهبرداريهاي غيراصولي از منابع طبيعي که باعث برهمزدن چرخه آب در طبيعت شده و شکافهاي عميقي را در اتصالات و پيوستگيهاي منظم طبيعت فراهم ميکند، به وقوع ميپيوندد.
مشارکت همه جانبه در حفظ و احياي حوزههاي آبخيز مازندران و وقوع نهضتي فراگير با همدلي و مشارکت همه جانبه عموم بخشها و ارگانها لازم است.
اشتغالزايي در مناطق روستايي و جلوگيري از مهاجرت بيرويه روستاييان به شهرها به منظور شناسايي ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل حوزههاي آبخيز و شناخت عوامل موثر در تخريب، همچنين اعمال روشهاي مختلف احيا به منظور رسيدن به توسعه پايدار و محروميتزدايي به مطالعه در حوزههاي آبخيز نياز دارد.
متاسفانه با توجه تخريب چند سالهاي که در سطح وسيعي از حوزههاي آبخيز استان مازندران از گذشتههاي دور تاکنون اتفاق افتاده از يک طرف و از طرف ديگر اعتبار محدود دولتي و نيروي کار اندک که هماکنون متولي امر حفاظت و احيا هستند، نميتوان بر همه اين مشکلات فائق شد.