بزرگنمايي:
گوهرتپه يکي از 150 محوطه و بناي تاريخي در محدوده شرقيترين نقطه مازندران (نکا، بهشهر و گلوگاه) است، تحقيقات و پژوهشهاي باستانشناسان حکايت از تاريخ 7 هزار ساله اين شهر کوچک حاشيه خزري دارد.
چندي پيش به اتفاق يکي از دوستان وارد محوطه تاريخي گوهرتپه در شهر رستمکلا شديم، هنوز پا به سايتموزه نگذاشته بوديم که با کمال تعجب گلهاي گوسفند توجهمان را به خود جلب کرد.
گوهرتپه، هيچ حصاري پيرامون خود ندارد فقط حفاظي از شبکههاي سيمي است که دورتادور اسکلتها و اشياي کشف شده در اين تمدن کوچک، کشيده شده است و باقي محوطه آن، علفزار و اراضي کشاورزي است.
باستانشناسان بر اين عقيدهاند که با احتساب فضاي فعلي، حداقل بايد 50 هکتار از زمينهاي اطراف گوهرتپه خريداري شود تا وارد فصلهاي جديدي از اکتشافات شوند.
*جراحي گوهرتپه به صلاح نبود
با نگاهي اجمالي به وضعيت گوهرتپه که تاريخي گرانبها از مردمان سرزمين کهن آرياييها است؛ ميبينيم که اين تمدن منحصر بهفرد همچون پيکري است که در مقطعي از زمان مورد جراحي قرار گرفته و سپس بدون هيچ بخيه و پانسماني رها شده است.
نکته مهم آن است که با توجه به نبود بودجههاي لازم در بخش ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، صلاح نبود که اين تپه باستاني کالبدشکافي شود در برههاي از زمان برجسته شود و اکنون نيز به حال خود رها باشد.
* اختصاص 300 ميليون تومان به گوهرتپه در زمان رئيس جمهور سابق و ديگر هيچ
در نخستين سفر رئيس جمهور سابق جمهوري اسلامي ايران به مازندران، بودجهاي براي خريداري 10 هکتار از اراضي مربوط به گوهرتپه و جاده دسترسي آن به مبلغ 300 ميليون تومان اختصاص يافت که 165 ميليون صرف خريد عرصه و بقيه نيز براي ورودي اين محوطه باستاني هزينه شد.
با اين حال گوهرتپه همچون پيکري زخمخورده نياز به مراقبت و حفاظت داشت اما همه اينها متضمن هزينههاي گزافي است که با وضعيت فعلي گويا از عهده سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري خارج است.
* تصميمات فردي، عامل مخدوش کردن گوهرتپه است
آنچه که پيکر گوهرتپه را مخدوشتر ساخت تصميمات شتابزده متکي بهفرد بود زيرا در هر دورهاي نظرات خاصي ابراز و تحميل شد، و در تمام اين سالها گويا فقط بازار تبليغات داغ بود تا گوهرتپه بهانهاي باشد براي کساني که ميخواستند از نام آن براي رسيدن به درجات مختلف استفاده کنند.
اکنون کاوشها متوقف است، رديفهاي بودجهاي به هم خوردهاند، گوهرتپه در معرض آسيب است، حفاران غيرمجاز در سالهاي اخير به بخشي از آن دستدرازي کردهاند، و اين گوهر بينظير اکنون شبيه خرابههاست.
گاهي که به اسکلتها و ظروف کشف شده در اين شهر خفته در خاک مينگرم به مظلوميت تاريخ بيشتر پي ميبرم، تاريخي که سرگذشت محتوم انسانها و زندگي پر فراز و نشيب بشر را فرياد ميزند اما در گير و دار مسائل روزمره به فراموشي سپرده ميشود.
* جراحي نيمهکاره گوهرتپه، کامل شود
هدف از اين نوشته شناساندن گوهرتپه نيست، يادآوري زخمهاي مانده بر پيکر تکهاي از تاريخ کهن ايران است تا پزشکاني حاذق وارد عمل شوند و جراحي نيمهکاره اين بيمار اتاق ميراث فرهنگي را تکميل کنند.
اگر فرض بگيريم که سياست دولت در قبال گوهرتپه در حد يک سايت تاريخي براي کاوشهاي فصلي بوده است بنابراين نبايد بودجهاي براي خريداري عرصه و ساير موارد اختصاص داده ميشد و البته نام آن نيز به عنوان «مرکز حاکميت حاشيه جنوبي درياي خزر» بر زبانها نميافتاد و 9 فصل کاوش در آن با حضور باستانشناسان و پژوهشگران ايراني و خارجي با صرف هزينههاي گزاف، انجام نميشد.
* شايسته ميراث کشور نيست که کلاغها بر آن نوک بزنند!
سرقتهاي گاه و بيگاه از موزه گوهرتپه، مسئولان را بر آن داشت تا نسبت به استقرار پايگاه نگهباني و نصب دوربينهاي مداربسته اقدام کنند.
اما هنوز هم گوهرتپه دستخوش آسيبهاست و شايسته ميراث کشور نيست که کلاغها بر آن نوک بزنند، گوسفندان از کنار آن رده شده و فضولاتشان فرشِ سايتموزه شود و موشها از روي اسکلتها راه روند!
گاهي در خيالم ميگويم کاش دست بشر اين گونه به تاريخ نميرسيد و آن را بر صفحه زمين عريان و رها نميکرد.
* لزوم حساسسازي برنامهريزان ميراثي براي گشودن گره گوهرتپه
اکنون از برنامهريزان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري کشور انتظار ميرود نسبت به حساسسازي و تامين بودجههاي قابل قبول براي حفاظت از گوهرتپه قدم بردارند.
همچنين از «دلاور بزرگنيا» مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مازندران نيز انتظار ميرود با توجه به اينکه گره گوهرتپه در 10 سال پيش و در زمان وي باز شد تا به يک سايتموزه و مکان گردشگري و ميراثي بزرگ و مطرح در خاورميانه تبديل شود؛ اکنون نيز که بار ديگر شاهد حضورش در ادارهکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مازندران هستيم، گره کور گوهرتپه باز شود.
* پيکر زخمي گوهرتپه به بهترين شکل ممکن مداوا شود
اما اين بار انتظار ميرود پيکر زخمي گوهرتپه به بهترين شکل ممکن مداوا شود و اين قفل که 10 سال است بسته ماند، با کليد دولت تدبير و اميد گشايش يابد.
اميدواريم شرق مازندران با توجه به تاريخ و فرهنگ و طبيعت منحصر بهفرد که طي سالها از چشمها دور مانده است، با تدابير مديرکل جديد ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به جايگاه واقعي خود در استان برسد.