پیام مازند
گفت و گو با یک مبارز انقلابی؛
انقلابی باید انقلابی بماند
سه شنبه 17 بهمن 1396 - 3:42:02 PM
ایسنا - اجتماعی
مازندران آنلاین - باید عاشق باشی تا جان برکف و با تمام شجاعت تعلقات را بگذاری و برای دفاع از سرزمین و ملتت و قدم بر راهی بگذاری که هر لحظه‌اش ندانی که بر تو چه‌ خواهد گذشت
عاشق که باشی وصل یار برایت واجب الوجود است تو پروانه‌وار خطرها را در می‌نوردی و از هیچ کس و هیچ چیز ابایی نداری.
سال های انقلاب، نیز همه عشق بود و حماسه ؛ در این میدان تنها مبارزان واقعی مقصود انقلاب را دریافتند. مبارزان واقعی این انقلاب کم نیستند، این روزها که هر اشاره ای دل ها را به سمت لحظات طلوع فجر در ظلمت طاغوت می برد به سراغ کسی رفتیم که درس عاشقی را خوب می داند و باورهایش را برپایه مبارزات انقلابی بنا نهاده است.
به گزارش ایسنا مازندران، علی اسحاقی یكی از مدیران شهرستان نوشهر است كه در دوران انقلاب و پیش از آن مبارزات گسترده ای بر علیه رژیم پهلوی داشته است و در این راه بارها بازداشت شد و در یكی از این تظاهرات ها نیز مورد اصابت تیرهای ماموران قرار گرفت و از چند ناحیه زخمی شد؛ اما هم چنان بعد از گذشت 40 سال خود را تنها یك انقلابی می داند كه خدمت به مردم را سرلوحه كار خود قرار داده است.
وی كه در حال حاضر مسئولیت صندوق بیمه كشاورزی عشایری وروستایی نوشهر و مدیرصنایع دستی این شهرستان را بر عهده دارد متولد 1337 است و در سال 56 در حالی كه تنها 17 سال داشت و دانش آموزی بیش نبود؛ همراه با سایر دوستان و دبیران خود در تظاهرات ها شركت می كرد و به مبارزات سیاسی خود ادامه می داد.
در ادامه گفت و گوی جذاب با علی اسحاقی یک مدیر انقلابی را بخوانید.
* شکنجه های ساواک سخت و وحشیانه بود
سال 56 در حالی كه 17 سال بیشتر نداشتم، شور انقلابی باعث شد تا در صف مبارزان طاغوت قرار بگیرم. دو بار توسط ماموران بازداشت شدم، توسط ساواك مورد اذیت و آزار قرار گرفتم؛ شکنجه های ساواک سخت و وحشیانه بود اما روح بزرگی که آرمان های انقلابی در من دمیده بود، شکنجه ها را تحمل می کرد. شکنجه های سخت باعث نشد دست از مبارزه بکشم و در همه تظاهراتی که برپا می شد، شرکت داشتم.
تا اینكه دریكی از این تظاهرات های نوشهر، توسط ماموران كه تیرهای مشقی به روی تظاهر كنندگان شلیك می كردند از ناحیه سر و دست و پا مورد اصابت چند تركش قرار گرفتم.
7 دی ماه 57 به خاطر اصابت زیاد تیرهای مشقی دچار خونریزی مغزی شدم و به همین خاطر مدت یك ماه در بیمارستان نوشهر به كما رفتم، بعد از آن در تهران بیمارستان امام خمینی فعلی بستری شدم .
زمانی که حال جسمی ام مساعد شد باز به نوشهر بازگشتم و به صف مبارزان پیوستم. پدرم در قید حیات نبود و من 17ساله، سرپرست خانواده بودم ؛ ماموران همه من و خانواده ا م را می شناختند، سیل تهدایدات بر سرم می بارید اما همه این ها باعث نشد دست از مبارزات بردارم.
در آن زمان هدف ما از مبارزات چیز دیگری بود و تنها به دنبال پیروزی انقلاب بودیم نه اینکه دنبال پست و مقام در آینده باشیم.
*تا پایان عمر یک انقلابی هستم
بعد از پیرزوی انقلاب نیز هم چنان در خط انقلاب در چند قسمت از جمله كمیته و سپاه به فعالیت و خدمت ادامه دادم و تاپایانی عمر نیز یک انقلابی باقی می مانم.
هیچ گاه به دنبال مجروحیت و اینكه درصد جانبازی بگیرم نبودم و نیتم هم تنها خالصانه و خدمت به مردم بود.
*آرمان انقلاب باید در روح مسئولان دمیده شود
اگر قرار است مسئولی برای دستگاهی به کار گرفته شود بهتر است انقلابی و با روحیه انقلابی باشد زیرا سختی ها را درك كرده است.
مسئول باید وجدان كاری داشته و از حسادت دور باشد و به رشد جامعه کمک کند.حالا هر كس در هر پست و مقامی كه كار می كند در درجه اول باید خادم مردم باشد؛باید این انقلاب كه خون ها پای آن ریخته شد، حفظ شود در غیر این صورت ضربه خواهیم خورد.
انتهای پیام

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/17373/انقلابی-باید-انقلابی-بماند
بستن   چاپ