پیام مازند
گام سوم/مجموعه گزارش های ایسنا از اردوی راهیان نور
علقمه و یک هوای تازه با شهدای غواص
شنبه 26 اسفند 1396 - 09:54:07
مازندران آنلاین - هوای آخر سال غیر از هوای خرید عید،غیر از برپایی بساط سفره نوروزی ،هوای سفری است از جنس نور، هوایی که دل های مشتاق را چونان پرستویی که آماده کوچ است، به سرزمینی می کشاند که خاکش به خون هزاران هزار شهید رنگین است،خاکی از جنس کربلا.
به گزارش ایسنا مازندران،زائران راهیان نور مازندرانی به علقمه یاران خمینی در خرمشهر آمدند تا آخرین روزهای سال خود را به دست های بسته شهدای غواص خط شکن کربلای چهار بسپارند و به استقبال بهاربروند.
بوی خوب خدا پیچیده در علقمه و زائران مازندرانی ،زاده دریا وقتی به یادمانی از جنس آب می رسند، دل دریایی شان پر می شود از امواج اشک،اشکی از شور و شعور شهدا.
همپای زائران شدیم تا دراین آخرین روزهای اسفند؛ با حس و حال خوب ،هوایی تازه کنیم. یک روز مازندرانی ها میزبان سی مرغ دریایی بودند در آن استقبال باشکوه شهدای غواص دست بسته،حالا امروز در قامت زائر، مهمان شهدا شدند در قدمگاهی به نام علقمه.
سعیده آزادی یکی از زائران جوان مازندرانی راهیان نور است که با پای برهنه قدم به یادمان علقمه گذاشت. وقتی از حس و حالش میپرسم، می گوید: «وصف نشدنی است ، هیچ وقت اینقدر حالم خوب نبود.»
آزادی دانشجو رشته معماری است و با اشاره به اینکه اردوهای زیادی همراه دانشگاه رفته اما هیچ اردویی مثل این اردو نیست، می گوید:« خیلی به خانواده ام اصرار کردم که به این اردو بیایم،تا اینکه بالاخره رضایت آن ها را گرفتم. قرار بود چند روز مانده به عید را با خانواده ام به اصفهان بروم اما با توصیفاتی که از اینجا برای آن ها داشتم ،تصمیم عوض شد و آن ها نیز به منطقه می آیند.»
از آزادی می پرسم توصیفی که از اینجا برای خانواده ات داشتی چه بود،نگاهی به پرچم های کنار رودخانه می اندازد و می گوید:«گفتم اینجا حال آدم را خوب می کند،اگر می خواهید سال را با حال خوب نو کنید حتما به اینجا بیایید.»
شور و حال جوانانی که پا به علقمه می گذارند دیدنی است، پریسا شعبانی با دوستان خود در حال گرفتن عکس سلفی است.از او می پرسم،لابد زائر اولی هستی؟ حال و هوای زائر اولی ها چطور است؟ با خنده می گوید:« بله.شورو شوقی که تا کسی نیاید نمی تواند آن را درک کند. دو روزاست که به منطقه آمدیم و آنقدر به ما خوش گذشته که وقتی فردا قرار است برگردیم دلمان گرفت.»
از شعبانی نوجوان دهه هشتادی می پرسم منظورت از اینکه می گویی اینجا به آدم خوش می گذرد چیست؟ یک نایلون کوچک که نصفش را پر کرده از خاک تبرکی، نشانم می دهد و می گوید :«اینجا در دل خاکش چیزی نهفته است که آدم را مثل آهنربا جذب می کند. خاکی که آغشته به خون شهدا است،جایی که شهدا باشند حتما به آدم خوش می گذرد.»
خانواده ای در چندقدمی نیزارهای کنار رودخانه نشسته و مشغول نماز و زیارت هستند. صبر می کنم نماز شان تمام شود. از مادر این خانواده دلیل اینکه خانوادگی به منطقه آمدند را می پرسم.
خانم حسن پور می گوید:« چندسال بود که می خواستم به راهیان نور بیایم اما هربار کاری پیش می آمد و از سفر باز می ماندم، امسال همه کارهایم را زودتر انجام دادم و به همسرم گفتم هرطور هست باید به منطقه برویم؛الحمدالله قسمت شد.»
دختر سه ساله خانم حسین پور که در کنار پدر آرام نشسته و پسر پنج ساله آن ها که سربند یا زهرا(س) به سرش بسته ،هردو با دقت به حرف های من و مادرشان گوش می دهند، از این مادر می پرسم با دو بچه کوچک سفر به جایی که امکاناتی در حد تورهای توریستی ندارد، سخت نیست؟ دستی به سر پسرش می کشد و با این سوال جوابم را می دهد:«آیا سخت تر از اینکه جوانی هزاران کیلومتر از مازندران به این منطقه بیاید و مظلوم و غریب به شهادت برسد؟ گمنام شود و خانواده اش سالها چشم انتظار باشند؟ ما ذره ای از این سختی را نچشیده ایم و درک نکرده ایم،چرا که در امنیت و راحتی زندگی می کنیم، باید بچه ها را از کودکی با این فضاها آشنا کرد؛ این مناطق را از نزدیک ببینند و در همین سن الگوهای اصلی جامعه را به آنها معرفی کنند.»
آفتاب کم کم دل به رودخانه ای که شبیه دریاست، می زند و غروب از راه می رسد. زائران راهیان نور مازندران که به علقمه آمده اند همراه با غروب آفتاب روزهای آخر سال رو به کربلا می ایستند و با توسل به سقای تشنه لب ،دعای فرج را زمزمه می کنند و خدا را به دستان بسته شهدای غواص قسم می دهند،سال آینده را سال ظهور صاحب عصر قرار بدهد.
انتهای پیام

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/19996/علقمه-و-یک-هوای-تازه-با-شهدای-غواص
بستن   چاپ