پیام مازند
گزارش مهر؛
فرزندان شهدایی که خادم شهدا شدند/ حال وهوای ساری عاشورایی شده است
دوشنبه 26 شهريور 1397 - 13:08:13
پیام مازند - ساری - خادمان شهدا می گویند هرچه داریم و نداریم از شهداست. آنها خود را وقف خادمی شهدا کردند و می گویند کار کردن برای شهدا مایه فخر و مباهاتشان است.

خبرگزاری مهر - گروه استان ها: بوی گلاب و عود با ورود پیکرهای مطهر 9 شهید گمنام از روز یکشنبه در مازندران پیچید و این شهدای والامقام پس از استقبال و تشییع در سوادکوه و بابل، صبح سه شنبه به مرکز مازندران و شهر دارالمومنین ساری رسیدند.
پیکرهای مطهر شهدا در بالای حسینیه سپاه سوادکوه بر روی طاق چوبی قرار گرفته است. روی تابوت‌ها را که نگاه می‌کنی، مردم از تشییع روزهای قبل بر روی آن دعاهای خویش را نوشته‌اند. انگار کلمات دخیلی به تابوت آنها شده‌اند تا پیام آنها را به خدا برسانند. همه آرام حرف می‌زنند و خادمان، زیرلب زمزمه می‌کنند و انگار حضور پر آرامش شهدا، جان همه را آرام کرده است.
گروه خادمان شهدا حدودا پانزده نفری می‌شوند و هیچ کدام حاضر مصاحبه نیستند، چرا که خدمت و اجرشان را همچون شهدای گمنام در گمنامی می‌جویند اما سرانجام، با اصرار و بخاطر شهدا و برای یاد کردن از شهدا، حاضر به مصاحبه می‌شوند. محسن قلی‌پور یکی از این خادمان و خود فرزند شهید است و 12 ساله بود که پدرش شهید شد و از آن روز دخیل در کارهای شهدا و خدمت‌رسانی به آنها شده و اکنون چند مدتی می‌شود که خادم شهدای گمنام در بخش فرهنگی است.
روی آمبولانس‌های گل‌مالی شده با خط‌خوش بخشی از وصایای امام و شهدا و عبارات اثرگذار و تأمل برانگیز را می‌نویسد و می‌گوید: هر چه دارم و ندارم از شهدا و بویژه شهدای گمنام است، شهدایی که همچون مادرشان حتی نخواستند اسمشان بر سنگ مزارشان باشد و کار کردن برای این عزیزان جز فخر و مباهات نیست و با خدایم عهد کردم تا زنده‌ام و توان دارم در خدمت شهدای گمنام باشم.

شهادت را فرصتی می‌داند که از دست رفت و اکنون خدمت به شهدا را فرصتی مغتنم برمی‌شمارد و ادامه می‌دهد: خداوند هنری در اختیارم قرار داده و من آن را برای فرزندان زهرا (س) می‌گذارم شاید عنایتی به ما داشته باشند.
با بغضی در گلو می‌گوید: خدا کند ما شرمنده پیکرهایی که علی‌اکبر رفتند و علی‌اصغر بازگشتند، نباشیم و مسئولان یادشان باشد که پدران و مادران هنوز داغدار این فرزندانند و چشم به راه آنها و بچه‌هایی هنوز چشم براه پدرانشان هستند. عده‌ای روزی رفتند و قد خم نکردند که امروز مسئولان در برابر هیچ اجنبی قد خم نکنند و خدمت برای خلق خدا را برای خود فخر بدانند و بدانند جایگاه اکنونشان به‌خاطر فداکاری همین شهدا است.
حس و حال بسیار خوبی است که در هنگام فعالیت و خواب و غذا در جوار شهدا باشی و آنها گمنام نیستند بلکه خدا آنها را بانام کرده است
کم سن و سال‌ترین خادم جمع است و بیست سال دارد و فرزند شهید مدافع حرم است. سجاد محسنی اولین بار است که خادم شهدای گمنام شده و انتخاب شدنش را طلبیدنی از میان انبوه مشتاقان می‌داند، فرصتی که نصیب هر کسی نمی‌شود و می‌گوید: حس و حال بسیار خوبی است که در هنگام فعالیت و خواب و غذا در جوار شهدا باشی و آنها گمنام نیستند بلکه خدا آنها را بانام کرده است.
رسول امام‌قلی فرزند شهید و خادم دیگری است و همیشه آماده به خدمت به شهدا و در این دوسالی که برای شهدا خادمی می‌کند، همیشه در حضور شهدای گمنام در استان، خادم این میهمانان خدایی بوده است و می‌گوید: هربار که برای خادمی می‌آیم اشتیاقم برای خادم شدن دوباره بیشتر می‌شود و دعا می‌کنم که شهدا مرا لایق بدانند و باز دعوت کنند.
حس‌وحال خادم شهدا بودن را همچون حال‌وهوای بودن در بین الحرمین توصیف می‌کند و می‌گوید: آنها که به کربلا نرفته‌اند با آمدن به اینجا می‌توانند این حس را تجربه کنند و چه زیبا گفته شهید آوینی که هر که می‌خواهد شهدا را بشناسد داستان کربلا را بخواند.
شهدا از روزهای خوبی که می‌توانسته‌اند داشته باشد، از خانواده و زندگی خود گذشتند و ما اکنون امنیت داریم و حضور شهدای گمنام آرامش می‌بخشد و با آمدن به شهرهای ما پیامی دارند و اینکه گمنامی بهتر از شهرت است و می‌توان گمنام بود و ایثاری بزرگتر از شهادت داشت.
سرپرست خادمان شهدای گمنام است که همه او را با نام سید صدا می‌زنند و کلاه سبزی به سر دارد و اتیکت لباسش تنها نام خادم شهدا نوشته شده؛ انگار هر نام جز نام خادم شهدا بودن را از خود زدوده است. چهار سالی می‌شود که خادم شهدای گمنام است و هربار که شهدای گمنام میهمان ویژه استان مازندران می‌شوند، او به همراه خادمانی از شهرهای مختلف استان با چند دستگاه آمبولانس به معراج شهدای تهران می‌روند و با شهدا به استان باز می‌گردند و در تمام مدت استقبال، تشییع و تدفین همراه آنها هستند.

سید منصور ساداتی، درباره تشییع پیکر 9 شهید گمنام در مازندران می‌گوید: این شهدا در مناطق عملیاتی ام الرصاص، شرق بصره، سومار، بوارین تفحص شده‌اند و از شهرستان سوادکوه وارد استان شده و در پل‌سفید، زیراب و شیرگاه تشییع ‌شدند و سپس برای شب وداع به مسجد سپاه بابل منتقل شدند و امروز هم تشییع سراسری در ساری انجام می‌شود و سپس پیکر 7 شهید در پارک‌شهر تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نکا، پارک‌شهر شیرود و حوزه علمیه قائم‌شهر تدفین می‌شوند.
مازندران در این روزهای عزای ابا عبدالله الحسین، پذیرای 9 میهمان کبریایی است. شهدای گمنامی که هر از چندگاهی با حضورشان زنگار دل را می‌زدایند و در این راه، پا در رکابانی آماده خدمت به آنها هستند. خادمانی که با تاسی از آنها در گمنامی به آنها خدمت می‌رسانند؛ چه آنها که از روز قبل پیکرهای مطهر را از معراج شهدای تهران تحویل گرفته‌اند و در گمنامی شهدا را همراهی می‌کنند و در خلوتشان با شهدا اشک می‌ریزند و عهد پایداری در راه‌شان می‌بندند و چه آنها که خودرو حمل شهدا را گل مالی می‌کنند و از اینکه دست و لباسشان گلی شود، ابایی ندارند و پس از گل‌مالی با طاق گل آنها را تزیین می‌کنند و بر این عقیده‌اند که این شهدا هستند که آنها را برای خدمت‌رسانی انتخاب کرده‌اند و خرسندند که از میان خیل عظیم انسان‌ها، این توفیق نصیب آنها شده است.
ساری از صبح در تکاپوی آمدن آنها است و لحظه به لحظه زمان دیدار نزدیکتر می‌شود. کم‌کم تابوت شهدا را به دست می‌برند و بر روی ماشین‌های گل‌آرایی‌شده می‌گذارند و ماشین‌ها آماده حرکت می‌شوند. خودروی شهدای گمنام به هر شهر که می‌رسد، از یک سو، مارش می‌نوازند و از دیگر سوی، نوحه‌ می‌خوانند و به پای شهدای گمنام قربانی می‌کنند و زنان و مردانی که اشک می‌ریزند و یا حسین گویان از این میهمانان عزیز به یاد شهدای کربلا استقبال می‌کنند.

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/56957/فرزندان-شهدایی-که-خادم-شهدا-شدند--حال-وهوای-ساری-عاشورایی-شده-است
بستن   چاپ