یادداشت/
چرا جشن تیرماه سیزده و تیرگان یکی نیست؟
فرهنگي
بزرگنمايي:
مازندران آنلاین - باور این که تمامی میراث های فرهنگی، هنری، باورهای آیینی و زبان مازندرانی ها، از آن اقوام ایرانی باشد که از هزاره دوم و یا پیش تر، از اوائل هزاره اول پیش از میلاد که به کرانه جنوبی دریای مازندران کوچ کرده اند چه به صورت مهاجر و یا مهاجم بنا به گواهی اوستا، با وجود اقوام قدرتمند مازندران باستان چون و هرگانی ها، تپورها، آماردها و هوریانی ها تحت نام قوم برتر کاسی ها با تفوقی هزاران ساله که فلات ایران و آسیای جنوب غربی را سده ها تحت تاثیر خود داشته اند، محترمانه باید گفت بسیار ساده اندیشی است. حداقل از هزاره 11 پیش از میلاد انسان های ساکن در این کرانه دارای هنر انتزاعی برجسته ای بوده اند و در هزاره هشتم پیش از میلاد به صورت قوم، زبانشان به قاعده شکل گرفته بود تا اوائل هزاره اول پیش از میلاد، نمی توان آنان را مردمی گنگ و منتظری به حساب آورد که آریایی ها از راه برسند تا به آن ها زبان گفتاری بیاموزند. به طور بدیهی هضم چنین دیدگاه هایی بسیار دشوار است.
زیرا، بنا به یافته های باستان شناختی قابل توجه به ویژه در پنج دهه اخیر، حکایت از آن دارد تمدنی در خور بنا به تعریف آن دوران در کرانه جنوبی دریای مازندران از گرگان، بهشهر، کلاردشت، تالش و مارلیک به طور اعم وجود داشته که چنین گمان و استدلالی بسیار چوبین است. اگر چه "تاریخ میراث استان مازندران " تا کنون تدوین نشده باشد تا پژوهشگران، فرهیختگان و دوستداران رشته های گوناگون با برخورداری از آن و با توجه به تخصص خود آثار در خوری را پدید آورند. منتهی اسناد پراکنده فراوانی در دسترس است که موید این نظر است.
بنا به این درآمد کوتاه، در ذیل نگاهی به چگونگی برگزاری جشن تیر ماه سیزه در مقایسه با جشن آیینی تیرگان می شود، تا به این مهم اشاره شود که در بطن برگزاری جشن تیر ماه سیزه تا چه اندازه صبغه ایرانی بودنش نا روشن و کم سو به نظر می آید.
در تبیین این نگاه شایسته آن است که گفته شود از جمله پیچیدگی های تدوین تاریخ مازندران، چگونگی شناخت و تشخیص آیین ها، باورها و برخی مراسم هایی است که در میان قوهای کهن مازندران باستان، پیش از ورود آریایی ها مرسوم بوده که بعدها، به صورت رسمی از رسوم آیینی ایرانی نامبردار شدند. یا ممکن است بنا به شرایط زیست مشترک، مشابهت های اندیشگی با حفظ برخی ویژگی ها در باورهایشان به وجود آمده باشد که از جمله آن می توان نگاه احترام آمیز زرتشتیان را نسبت به آفرینش گاو، اشاره کرد که در اوستا و بندهش جز نخستین آفرینش اهورا مزداست. گر چه از زمان پیدایی این تفکر در میان اقوام ایرانی مزدا پرست آگاهی درستی در دست نیست منتهی آغاز عصر زرتشت را حد اکثر از هزاره دوم پیش از میلاد دانسته اند، حال آن که اندیشه قداست گاو در مازندران به هزاره پنجم پیش از میلاد بر می گردد.
احترام به سگ که از خصوصیات اوستاست رسمی است که در میان اقوام کاسپیان کرانه جنوبی دریای مازندران که همسایگان ایشان هیرکانیان نیز در این امر شریک بوده اند (تاریخ ماد ص 782) رایج بوده است که در افسانه های مازندران نیز از مقام بسیار والایی برخور دارند.
با این اشاره که سگ از هزاره یازدهم پیش از میلاد در کنار ما مازندرانی ها حضوری پررنگ دارد و کیش سگ پرستی بنا به گزارش های آمده در تاریخ مازندران باستان، نخست در میان کاسی ها ی ساکن در کرانه جنوبی دریای مازندران متداول بوده که به ظن قوی بعدها این رسم بین آریایی ها نیز گسترش یافت. مورد دیگر اسب است که به نجابت آوازه دارد. این حیوان هم در نزد کاسی های ساکن در این کرانه، نماد الهی داشت، ( ایران در سپیده تاریخ ص 70 ) بنا به یافته های باستان شناختی در گوهر تپه بهشهر، پیکرک اسبی با تزئینات، دهنه و یراق مربوط به اواخر عصر مفرغ و آغاز عصر آهن به دست آمد با این تاکید که در دوره مزبور نه تغییری در فرهنگ سفال گری به وجود آمد و نه سنت تدفین تغییر یافته بود تا به بتوان آن را به قومی مهاجر و یا مهاجم از جمله قوم های ایرانی نسبت داد. با این همه، بده بستان های فرهنگی از آیین ها، باور ها و رسم ها بین اقوام باستان به صورت امری متداول جریان داشت.
گفتنی ست، نکته حائز اهمیت درباره برگزاری جشن ها، آن است که برخی محققان در میان قوم های ایرانی پیش از زرتشت و پس از زرتشت، نسبت به برگزاری جشن ها، به ویژه آغاز سال ایرانیان تفاوت هایی را در یافتند چنان که نگارنده اوستا، دوست خواه، برآن است که " سال در ایران باستان به دو فصل تقسیم می شد یکی تابستان بزرگ که از آغاز فروردین تا پایان مهرماه بود و دیگری زمستان بزرگ که از آغاز آبان تا پایان اسفند طول می کشید.
چنان می نماید که پیش از رواج آیین "زرتشت" آغاز سال ایرانیان در مهر ماه ( شاید برابر با جشن مهرگان بوده ) و پس از گسترش آیین مزدا پرستی، ماه فروردین آغاز سال به شمار آمده است. " نکته قابل توضیح به این نظر آن است که آن چه در مازندران پرداخته می شد جشن مهم تیر ماه سیزه بود، نه آبانگان و نه تیرگان.
شایسته اشاره آن که همنامی دو جشن و سور آفرینی آن ها در دو فصل متفاوت مشهور به " تیرماه سیزه و تیرگان ماه تیر " در زمره آن جشن های می توان به حساب آورد که تفکیک آن ها از یکدیگر چندان پیچیده به نظر نمی رسد زیرا چگونکی برگزاری، نماد های به کار گرفته شده و زمان برگزاری آن، چنان روشن است که به آسانی می توان آن دو جشن را یکی ندانست.
نخست آن که از آغاز سال نو ایرانیان تا شب یلدا و پس از آن، جشن های فراوانی منسوب به اقوام ایرانی برگزار می شد که هیچ کدام شباهتی به جشن تیر ماه سیزه مازندران ندارد. اگر برخی رسم های برگزاری تا حدی شبیه هم جلوه می کنند بسیار ضعیف و کمرنگ ست زیرا جشن آیینی تیرگان دو رخداد را به عنوان محمل و یا بهانه برگزاری جشن در نهاد خود دارد که بابت پیروزی های به دست آمده، آیین برگزاری جشن را برپا می دارند.
منتهی در جشن تیرماه سیزده فقط رسم برگزاری مطرح است. در واقع موضوع جشن در مازندران به عنوان یک باور در خود رسم برگزاری نهفته است که به طور غالب ستیز با طبیعت است. ظاهرا این جشن مانند تیرگان مربوط دوره ای ست که انسان آگاهی لازم را در شناخت قوانین طبیعت نداشت با این تفاوت که مانند جشن تیرگان آیینی نیست بلکه زمینی است همراه با برخی نماد های ابتدایی که صورت بدوی دارد 2- مراسم آیینی برگزاری جشن ایرانی تیرگان در روز است. منتها اجرای مراسم برگزاری جشن مازندرانی در شب است. اما چرا روز و چرا شب ؟
در باورهای آیینی زرتشتی، تاریکی نماد نا مبارکی ست، رها شدن ارواح خبیثه، دیوان و پریان و حکمرانی اهریمن در شب است، حتی جشنی که در شب یلدا ( یا میلاد مهر یا خورشید ) برگزار می شود یعنی پیروزی روشنایی بر تاریکی ست. خود شب دستاوردی برای باورمندان یلدایی ندارد منتهی در جشن تیر ماه سیزه این طور نیست، تیرماه سیزه یعنی شب با شگون، شبی که باید به هیات آن در آمد نه رو در روی آن ایستاد، شبی که جشن باروری ست. این شب مبارک، مانند حجابِ، حافظ اسرار درون است. که فرشته شگون شب در هیات پنهانگری با نام لال شیش زن تظاهر می یابد تا زن نازا و دختر دم بخت و درخت بی باروبر را زندگی بخشد. این فرد که شخصیت مادی دارد نه اسطوره ای باید خوش نام و خوش قدم باشد مانند خود شب متبرک. یعنی انتخاب فرشته شب آگانه است همان اندازه که تیشتر فرشته باران با دارا بودن صفات شایسته و نیکو از مقام والایی بر خوردارست که به قول پورداوود فرشته ارزاق است (یشت ها ج 1 ص325)، لال شیش زن در کسوت فرشته شگون شب با نواختن ترکه هایش موجب باروری نباتی و حیوانی و انسانی ست.
برگزاری جشن تیر ماه سیزه، رویا رویی وستیزی ست علیه نازایی و سترونی. همان طور که، تاراندن دیو خشکسالی یعنی افراسیاب هراس انگیز، به دور دست های دور، در جشن تیرگان در روز تیر از ماه تیر توسط آرش کمانگیر که صورت اسطوره ای دارد یعنی فرا زمینی نه مادی. بنا براین،این طور می نماید که جشن تیر ماه سیزه به لحاظ قدمت کهن تر از جشن تیرگان ایرانی هاست که آمیخته به آیین زرتشتی ست.
بنا بر این در جشن تیر ماه سیزه شب، شب دیوان نیست، شب به طور مطلق پنهانکده ارواح خبیثه نیست. برخلاف نظرباورمندان اقوام ایرانی، شب تیر ماه سیزه مازندرانی، برابر با وحشت نیست سوم آن که زدن ترکه بر تن زن نازا، دختران دم بخت، درختان سترون حتی حیوانات آن هم از جنس انار که سمبل امیدواری و نشانه خوشبختی و سلامت است همه بیانگر آن است که در این شب با شگون و مبارک از سوی لال شیش زن که حتما باید مرد باشد فصل یک دوره زایش را تداعی می کند. در این شب جنگی با سیاهی نیست. بلکه برعکس " لال شیش زن باید صورتش را مانند شب سیاه کند تا به شکل شب در آید و به طور ناشناس در این جشن باوری با نواختن ترکه ی زایش، سترونی را دور دارد و سور آفرینی بر پا کند .
نکته مهم همین است که سبب برگزاری جشن تیر ماه سیزه، در نهاد رسم برگزاری آن نهفته است. شبی که شب است و قداست دارد،چون مبارک و باشگون است. نه روز پیروزی بر دیو خشکسالی. بنا بر این تیرگان جشن روز شگون است و تیر ماه سیزه شب شگون وباروری است که بسیار با باورهای آیینی اقوام ایرانی متفاوت است. بنا به این تمایز، باید در باره ممزوجی این دو جشن، تردید کرد. چهارم بسته دهانی یلال شیش زن است که باید مانند شب در سکوتی راز آمیززبان در کام گیرد و در عین حال مانند فرشته ای نجات بخش چه در عرصه زندگی نباتی، حیوانی و انسانی نقش رهایی از دست دشمن را که سترونی ست به عهده بگیرد تا زایندگی را به ارمغان آورد. بنا بر این سیاهی دراین مراسم، پلیدی نیست. آخر خط هم به حساب نمی آید بلکه خوش یمنی ست که با باورهای اقوام ایرانی هراسان از تاریکی همخوانی ندارد.
در پایان باید یادآور شد تردید ی نیست همه ما ایرانی هستیم چو ایران نباشد تن ما مباد
یادداشت از طیار یزدان پناه لموکی محقق، نویسنده و پژوهشگر مازندرانی
انتهای پیام
-
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱:۵۶:۴۸ PM
-
۱۳۶ بازديد
-
ایسنا - فرهنگی و هنری
-
پیام مازند
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/10278/